مسئولین تبعات روانی غالب شدن گفتمان دیپلماسی ستیز در کشور را دست کم نگیرند.
رضا نصری
آنچه افکار عمومی را به اعتراض و اقشاری از مردم را احیانا به حضور خیابانی برای اعتراض ترغیب می کند الزاما شرایط بد اقتصادی نیست بلکه حس استیصال ناامیدی و یا س نسبت به احتمال گشایش و بهبود در وضعیت اقتصادی است.
بیش از یک سال است مدام از رسانه ملی تریبون های رسمی و رسانه های فارسی زبان خارج از کشور به افکار عمومی این گونه القا می شود که دیپلماسی یعنی ذلت و راهی برای تنش زدایی لغو تحریم ها و عادی سازی روابط تجاری و اقتصادی کشور با جهان باقی نمانده است! در یک سال گذشته مخالفان حرفه ای گفتمان اعتدال بدعهدی یک دولت نامتعارف در آمریکا را تدریجا به شکست برجام و سپس شکست برجام را به شکست دیپلماسی و در نهایت شکست دیپلماسی را به سکویی برای تبلیغ و ترویج یک گفتمان تقابل طلبانه و انزواگرایانه تبدیل کرده اند. تنها راه حل جایگزین و تنها نسخه ای هم که در برابر مرگ دیپلماسی و پایان گشایش در برابر افکار عمومی قرار داده اند در نهایت قناعت به یک جامعه منقبض و یک اقتصاد بسته است که - به دلایل متعدد - نسخه ایست که در شرایط فعلی افکار عمومی قابلیت جذب اعتماد و احیای امید به آینده را ندارد.
به بیان دیگر در یک سال گذشته به تدریج این پیام منفی و نادرست به مردم کنش گران اقتصادی و بازیگران خ رد و درشت عرصه تولید و تجارت (از کارگر گرفته تا اصحاب صنایع) مخابره شده که منتظر هیچ نوع گشایش و عادی سازی کسب وکار با جهان نباشید چرا که قرار است از این پس صرفا در چارچوب یک اقتصاد محدود بسته و منزوی - آن هم در بستر یک فضای شبهه جنگی و یک بوروکراسی ناکارآمد و آلوده به فساد - برخی از مسائل معیشتی شما احیانا حل و فصل شود!
در این میان جریان مخالف تلاش می کند دولت روحانی نیز به تدریج به سمت اتخاذ مواضع تند و ترک رویکرد اعتدالی در حوزه سیاست خارجه - که برجسته ترین مزیت آن نسبت به سایر جریان های سیاسی در دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری بود - تشویق و متمایل شود تا به ک ل افکار عمومی نسبت به احتمال هرگونه تعامل مثبت و رفع موانع بین المللی کسب و کار ناامید شود!
از این روست که - به عنوان مثال - می بینیم رسانه ملی - همگام با رسانه های بیگانه و رسانه های نزدیک به جناح مخالف دولت - هر گام ایران در جهت کاهش تعهدات برجامی خود را با شور و هیجان تبلیغ و تشویق می کنند و در مقابل هرگونه تلاش موازی و ابتکار عمل دستگاه دیپلماسی برای گفت وگو و احیای تعهدات طرف مقابل را با تحقیر و تندی سرزنش یا به ک ل سانسور می نمایند.
هرچند غلبه این فضا می تواند برای جریان مخالف دولت دستاوردهایی در انتخابات آتی به همراه داشته باشد اما آنچه این جریان نادیده می گیرد لطمات سنگین و تاثیرات سوئی است که بستن باب دیپلماسی نفی احتمال رفع موانع خارجی کسب وکار و نفی احتمال عادی سازی روابط تجاری با جهان بر روحیه و امید افکار عمومی - و به تبع بر امنیت ملی - بر جای می گذارد.
حقیقت این است که آینده ای که در فضای کنونی برای شهروندان ایرانی ترسیم شده آینده خوشایندی نیست و کلیدواژه هایی که مدام در فضای عمومی توسط رسانه ملی و برخی تریبون ها منتشر می شود بیش از هر چیز حکایت از حرکت کشور به سمت و سوی تنش بیشتر انزوای بیشتر و التهاب بیشتر دارد.
لازم است مسئولین کشور پیش از اینکه ناامیدی و یا س عمومی بیش از این دامنگیر امنیت ملی شود یا بستری برای سازمان دهی ناامنی فراهم آورد در ایجاد یک فضای بانشاط تر و امیدبخش تر اهتمام کنند.
در واقع اگر تصمیم گیران سیاست های امنیتی و راهبردی کشور برای وضعیت روحی و روانی جامعه وزنی در محاسبات شان قائل هستند لازم است نسبت به تبعات و پیامدهای منفی این فضای دیپلماسی ستیز پرالتهاب و یا س آفرین کنونی چاره ای بیندیشند.